جواب سوالات درس هفتم فارسی هفتم – صفحه 61 . 63 | معنی شعر های درس هفت کتاب فارسی هفتم جواب سوالات گام به گام درس 7 فارسی هفتم دبیرستان جواب سوالات خودارزیابی فارس پایه هفتم صفحه به صفحه درس به درس فصل به فصل کتاب و منابع کمک درسی دوره اول متوسطه پاسخ به کتاب های درسی پایه هفتم دبیرستان بصورت رایگان برای کاربران دانشکده ها قرار داده ایم.

جواب تمام سوالات درس 7 علم زندگانی با پاسخ حل فصل اول فارسی هفتم جواب لغات و نوشتاری خودارزیابی و فعالیت های فارسی پایه هفتم صفحه به صفحه در سایت daneshkadeha میتوانید مشاهده کنید.

خب در این درس 7 : علم زندگانی با پاسخ ما چه صفحاتی قرار است برای شما قرار دهیم؟

  1. جواب صفحه 61 فارسی هفتم
  2. جواب صفحه 63 فارسی هفتم

تمام جواب سوالات فارسی هفتم درس هفتم صفحه به صفحه را در قسمت زیر برای شما قرار داده است که میتوانید تا انتهای همین مقاله که گام به گام فارسی هفتم درس هفتم با جواب قرار داده شده است را مطالعه کنید.

فارسی هفتم دبیرستان درس 7 : علم زندگانی با پاسخ

 

علم زندگانی

کبــــــوتـر بچــه‌ای با شـــوق پرواز     به جرئت کرد روزی بـــــال و پر باز

روزی بچه کبوتری با هیجان و آرزوی بسیار بال و پر خود را برای پرواز باز کرد.

پرید از شـاخـــکی بر شـــاخــساری    گذشت از بامــــــکی بر جـو کناری  

از شاخه‌ی کوچکی به شاخه‌ی دیگر پرید و از پشت بامی رد شد و کنار جوی آب نشست.

نمودش بــس که دور آن راه نــزدیک   شـــدش گیتــــی به چشم، تـاریک

این راه کوتاه برایش خیلی دور و طولانی به نظر آمد و دنیا پیش چشمانش تار شد.

ز وحشت، سست شد بر جـــای، ناگاه   ز رنــج خستـــگی درمـــاند در  راه

از وحشت و ترس بر جای خود خشک شد و از شدت خستگی، درمانده شد و در راه ماند.

فتاد از پای، کــــرد از عــــجز فریاد   ز شاخـــــی مــــادرش آواز در داد:

خسته شد و از روی ناتوانی و خستگی فریاد زد. مادرش که روی شاخه‌‌ی درختی نشسته بود، گفت:

«تو را پرواز بــس زود است و دشــوار   ز نو کـــــاران که خواهد کار بسیار؟

پرواز کردن هم برای تو زود است، هم بسیار سخت و دشوار، چه کسی از افراد تازه کار، کار بسیار می‌خواهد؟

هنوزت نـــیست پــای بــرزن و بـام   هنــوزت نوبت خواب اســـت و آرام   

فعلاً وقت خواب و استراحت توست و زمان پریدن در کوچه و پشت بام نیست. (توانایی این کار را نداری)

تو را تــوش هنر مــی‌باید انــدوخت   حدیث زنـــدگی، می‌بـــاید آموخت

تو در حال حاضر باید علم و دانایی و هنر بیاموزی و رسم زندگی کردن را یاد بگیری.

بباید هر دو پـــا مــــحــکم نـهادن   از آن پس فــکر بر پای ایــستــادن

اول باید بتوانی پاهای خود را محکم روی زمین بگذاری، سپس مستقل شوی.

من ایـنجا چون نگهبانم تو چون گنج   تو را آســـودگی بــاید مــرا رنـــج

تو مانند گنجی هستی که احتیاج به مراقبت داری و من نگهبان و پاسدار تو هستم، تو باید آسوده باشی و من باید در مراقبت از تو رنج و سختی بکشم.

مـــرا در دام ‌ها بــسیــار بــستــند   ز بـــالم کـــودکان پــرها شکستند

من در دام‌ها و بلاهای بسیاری گرفتار شدم و بارها بچه‌ها بال و پرم را شکستند.

گــه از دیـــوار سنــگ آمد، گه از در   گَهَم سر پنجه خونین شـد، گهی سر

از در و دیوار به من سنگ زدند و گاهی پنجه‌ها و گاهی سرم خونین شد.

نگشــت آسایشــم یک لحظـه دمساز   گهـی از گــربه ترســیدم گه از بــاز

 لحظه‌ای روی آرامش را ندیدم. گاهی از گربه و گاهی از باز می‌ترسیدم.

هـــجـــوم فتـــنه‌هـای آســــمانی   مرا آمـــوخـــت علـــم زنـــدگانی

حمله‌ی بلاهای آسمانی به من راه و رسم زندگی کردن را آموخت.

نگردد شاخــــک بـــی‌بــُن، برومند   ز تـــو سعی و عمل باید، ز من پند»

شاخه‌ای که ریشه نداشته باشد، رشد نمی‌کند و قوی نمی‌شود. تو باید سعی و تلاش کنی و وظیفه‌ی من هم پند دادن و نصحیت کردن توست.

پروین اعتصامی

جواب خود ارزیابی صفحه 61 فارسی هفتم

 

1- چرا گیتی به چشم کبوتر بچّه تاریک شد؟ زیرا خسته شده بود و دیگر توان پرواز نداشت.
2- به نظر شما کبوتر بچّه ممکن است چه پاسخی به پند مادر داده باشد؟ اینکه بالاخره شما هم از روز اول بی‌تجربه بوده‌اید و کم کم تجربه کسب کرده‌اید. یا قبول کردن پند مادر و عمل به آن
3- پیام اصلی درس چیست؟ برای موفقیت در زندگی می‌بایستی علم زندگی کردن را با تلاش و استفاده از تجربیات آموخت.

دانش‌های زبانی و ادبی

نکتۀ اوّل

به این جمله‌ها توجّه نمایید و دربارهٔ آنها گفت‌وگو کنید.
– زهرا آمد.
– دوستم سیب را خورد.
– رامین کیف را از بازار خرید.
– برادرم توپ را به احسان داد.
همان طور که پیش‌تر گفتیم «فعل»، اصلی‌ترین بخش یک جمله است. برخی از فعل‌ها مانند فعل «آمد» فقط با نهاد، جمله‌ای می‌سازند که معنی کاملی دارد. بعضی دیگر مانند فعل «خورد» با گرفتن مفعول، جملهٔ کاملی می‌سازند. گروهی نیز مانند فعل «خرید و داد» علاوه بر نهاد و مفعول، بخش دیگری می‌گیرند. به این بخش که برای کامل شدن معنای جمله آمده است، «متمّم» می‌گویند. متمّم در جملهٔ سوم «بازار» و متمّم در جملهٔ چهارم «احسان» است. کلمه‌هایی مانند «از، به، در و …» قبل از متمّم به کار می‌روند و نشانهٔ متمّم (حرف اضافه) هستند.

فارسی هفتم درس هفتم

نکتۀ دوم

به این بیت توجّه کنید:

شدش گیتی به پیش چشم تاریک   نمودش بس که دور آن راه نزدیک

اگر شعر را به نثر برگردانید، احتمالاً این گونه خواهید نوشت:
آن راه نزدیک، آنقدر دور به نظرش رسید که گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد.
در برگرداندن شعر به نثر چه اتفاقی می‌افتد؟
می‌بینید که قسمت‌های مختلف شعر وقتی به نثر تبدیل می‌گردند، جابه جا می‌شوند. در جملهٔ «گیتی (دنیا) پیش چشم او تاریک شد.» فعل در پایان جمله قرار می‌گیرد امّا در شعر به اوّل بیت منتقل شده است. این جابه جایی در شعر و نثر ادبی بر زیبایی سخن می‌افزاید.
آیا همهٔ اجزای جمله را می‌توان به دلخواه (در شعر و نثر) جابه جا کرد؟

– کلمه‌های مخفّف (کوتاه شده) معمولاً به همان صورتی که تلفّظ و شنیده می‌شوند، باید نوشته شوند.
– بعضی از کلمه‌ها دو املایی‌اند؛ یعنی به دو شکل نوشته می‌شوند، مانند: جرئت، جرأت – هیئت، هیأت

جواب کارگروهی صفحه 63 فارسی هفتم

 

١- درس را به صورت نمایش در کلاس اجرا کنید. به عهدهٔ دانش‌آموز
۲- داستان دیگری که بیانگر انتقال تجربه است، بیابید و در کلاس بخوانید.

جواب نوشتن صفحه 63 فارسی هفتم

 

1- در بیت‌های زیر متمّم‌ها را مشخّص کنید و بنویسید.

پرید از شـاخـــکی بر شـــاخــساری   گذشت از بامــــــکی بر جـو کناری

شاخکی، شاخساری، بامکی، جو کناری

ز وحشت، سست شد بر جـــای، ناگاه   ز رنــج خستـــگی درمـــاند در  راه

وحشت، جای، ز، رنج، راه

2- دو واژهٔ کوتاه شده از متن درس پیدا کنید و شکل کامل آن را در جدول زیر، مانند نمونه بنویسید.

کوتاه شده کامل
فتاد افتاد
گهی گاهی
شاخی شاخه‌ای
توش توشه
گه گاه

3- با توجّه به معنی، املای صحیح کلمه را انتخاب کنید.
الف) (هجوم – حجوم) = حمله
ب) (اجز – عجز) = ناتوانی
4- یک مفعول و یک متمّم از صفحهٔ نخست درس پنجم، پیدا کنید و جمله‌های آن را بنویسید.
1- مفعول: تصمیم گرفتم قلبم را بدهم به مادرم. جمله عاطفی
2- متمم: این طور شد که به خودم گفتم: دیگر انتخاب کردن بس است.

حکایت

دعای مادر

از بایزید بسطامی، رحمة اللّه علیه، پرسیدند که ابتدای کار تو چگونه بود؟ گفت: من ده ساله بودم، شب از عبادت خوابم نمی‌بُرد. شبی مادرم از من درخواست کرد که امشب سرد است، نزد من بخُسب. مخالفت با خواهش مادر برایم دشوار بود؛ پذیرفتم. آن شب هیچ خوابم نبرد و از نماز شب بازماندم. یک دست بر دست مادر نهاده بودم و یک دست زیر سر مادر داشتم.
آن شب، هزار «قُل هُوَ اللّهُ اَحَد» خوانده بودم. آن دست که زیر سر مادرم بود، خون اندر آن خشک شده بود. گفتم: « ای تن، رنج از بهِر خدای بکش».
چون مادرم چنان دید، دعا کرد و گفت: «یا رب، تو از وی خشنود باش و درجتش، درجهٔ اولیا گردان».
دعای مادرم در حقّ من مستجاب شد و مرا بدین جای رسانید.

بُستان العارفین

 

معنی  شعر درس هفتم فارسی هفتم

معنی واژه های درس هفتم

شوق: اشتیاق، علاقه
 جرات: شهامت
 شاخسار: شاخه درخت
 بامکی: بام کوچک
 جو کناری: جویبار
 گیتی: جهان، دنیا
 سست: ضعیف، بی حال
 عجز: ناتوانی
 بس: بسیار
 نوکاران: تازه کاران، بی تجربه ها
 برزن: محله،کوچه
 توش: اندوخته، ذخیره، مخفف توشه
 حدیث: سخن، داستان
 گنج: چیزی با ارزش
 گه: گاه، زمان
 دمساز: همراه، سازگار
 هجوم: حمله، یورش
 فتنه: آشوب، در اینجا بدبختی، عذاب
 برومند: بارور، با ثمر، پر بار

 معنی شعر علم زندگانی

1 کبوتر بچه ای با شوق پرواز *** به جرات کرد روزی بال و پر باز
واژه های قافیه: پرواز/باز
روزی جوجه کبوتری با اشتیاق پرواز، با شهامت، بال و پرش را گشود.

 

2 پرید از شاخکی بر شاخساری *** گذشت از بامکی بر جو کناری
از شاخه کوچکی بر شاخه دیگر پرید و از بام کوچکی به کنار جویباری پرواز کرد.

 

3  نمودش بس که دور آن راه نزدیک *** شدش گیتی به پیش چشم تاریک
دور و نزدیک: آرایه تضاد
واژه های قافیه: شاخساری/کناری
از بس که آن راه نزدیک به نظرش طولانی آمد ،جهان در پیش چشمش تاریک شد. (خسته شد)

 

4 ز وحشت سست شد بر جای،ناگاه *** ز رنج خستگی درماند در راه
واژه های قافیه: ناگاه/راه
ناگهان به خاطر وحشت و ترس، بر جایش بی حال ایستاد و از شدت رنج و خستگی از ادامه حرکت بازماند.

 

5 فتاد از پای، کرد از عجز فریاد *** ز شاخی، مادرش آواز در داد
واژه های قافیه: فریاد/داد
فتاد از پای آرایه کنایه (کنایه از ناتوانی )
درمانده شد و از عجز ناتوانی فریاد کشید، ناگهان مادرش با صدای بلند گفت:

 

6 تو را پرواز بس زود است و دشوار *** ز نو کاران که خواهد کار بسیار؟
واژه های قافیه: دشوار/بسیار
پرواز برای تو بسیار زود و سخت است و کسی از افراد بی تجربه و تازه کار انتظار کارهای بزرگ ندارد.

 

7 هنوزت نیست پای برزن و بام *** هنوزت نوبت خواب است و آرام
واژه های قافیه: بام/آرام
تو توانایی رفتن به کوچه و پریدن بر روی بام را نداری و الان زمان استراحت کردن تو است .

 

8 تورا توش هنر می باید اندوخت *** حدیث زندگی می باید آموخت
واژه های قافیه: اندوخت/آموخت
توش هنر: تشبیه (هنر مانند توش است)
لازم است که تو تجربه اندوزی کنی و راه و رسم زندگی کردن را یاد بگیری.

 

9 بباید هردو پا محکم نهادن *** از آن پس فکر بر پای ایستادن
واژه های قافیه: نهادن/ایستادن
باید اول بتوانی هر دو پایت را محکم و استوار بر روی زمین بگذاری و بعد از آن به فکر ایستادن باشی.

 

10 من اینجا چون نگهبانم تو چو گنج *** تورا آسودگی باید مرا رنج
واژه های قافیه: گنج/رنج
آرایه تشبیه (چو نگهبان/ چون گنج )
من در اینجا همانند نگهبان هستم و تو چون گنجی با ارزش می باشی، تو باید آسوده و راحت باشی و من باید رنج محافظت تو را تحمل کنم.

11 مرا در دام ها بسیار بستند *** ز بالم کودکان پرها شکستند
من در دام های بسیاری گرفتار شدم و کودکان، پرها و بال هایم را شکستند (رنج و سختی زیادی را تحمل کردم و تجربه اندوختم)

12 گه از دیوار سنگ آمد ،گه از در *** گهم سر پنجه خونین شد، گهی سر
قافیه ها:در/سر
گاهی از بالای دیوار و گاهی از در خانه به من سنگ می زدند و مرا زخمی می کردند.

 

13 نگشت آسایشم یک لحظه دمساز *** گهی از گربه ترسیدم گه از باز
واژه های قافیه: دمساز/باز
باز: پرنده شکاری
من لحظه ای در زندگی، در آسایش به سر نبردم. زمانی از گربه و گاهی از باز ترسیدم.

 

14 هجوم فتنه های آسمانی *** مرا آموخت علم زندگانی
واژه های قافیه: آسمانی/زندگانی
بلاها و مشکلات روزگار، علم زندگی کردن را به من یاد داد.

 

15 نگردد شاخک بی بن ،برومند *** ز تو سعی عمل باید، ز من پند
واژه های قافیه: برومند/پند
شاخه کوچکی که بدون ریشه باشد، میوه نمی دهد؛ (رشد نمی کند ) بنابرین تو باید سعی و تلاش کنی، من هم باید به تو پند و اندرز بدهم.

 

پیام شعر علم بازرگانی
انسان باید در زندگی با سعی و تلاش بسیار ،تجربه به دست بیاورد تا در زندگی موفق شود.

تاریخ ادبیات:

#پروین_اعتصامی
فرزند یوسف اعتصام الملک آشتیانی در تبریز متولد شد .سرودن شعر را از هشت سالگی
آغاز کرد.
نخستین شعرهایش را در مجله《بهار》 به چاپ رسانید.
تنها اثر او ،《دیوان شعری》است که بارها چاپ شده است .
دیوان او شامل: قصاید و قطعات است.
بیشتر قطعات خود را به صورت گفت و گو سرود که در اصطلاح ادبی به آن 《مناظره》 می گویند.
سرانجام پروین بر اثر بیماری حصبه درگذشت. آرامگاه او در شهر قم قرار دارد. 《کنار صحن معصومه (س)》

معنی حکایت دعای مادر

از بایزید بسطامی -که رحمت خدا بر او باد- پرسیدند که تو قبل از این که به این مقام و مرتبه برسی چگونه فردی بودی وچگونه به این راه هدایت شدی؟
گفت: من ده سال داشتم و شب ها مشغول عبادت بودم.
یک شب مادرم از من درخواست کرد که چون امشب سرد است نزد من بخواب.
سرپیچی از درخواست مادرم برایم سخت بود.بنابراین قبول کردم.
آن شب اصلا خوابم نبرد و نتوانستم نماز شب به جا آورم.
یک دستم در دست مادر بود و دست دیگرم در زیر سرش بود تا راحت بخوابد.
آن شب هزار بار سوره توحید را خوانده بودم.
آن دستی که زیر سر مادرم بود بی حرکت مانده بود و خون در آن جریان نداشت.
گفتم ای بدن به خاطر خداوند و خشنودی او رنج و سختی امشب را تحمل کن.
وقتی مادرم از خواب برخاست و مرا در آن وضع دید برایم دعا کرد وگفت:خدایا تو هم از فرزندم راضی باش و مقام و مرتبه اش را در ردیف مرتبه بزرگان و عارفان قرار بده.
دعای مادرم درباره من پذیرفته شد و مرا به این درجه و جایگاه رساند.

دیدگاهتان را بنویسید