حقوق زن در اسلام
یک مقاله بررسی حقوق زن در اسلام در یک فایل ورد که در 36 صفحه جمع آوری شده است
ما مقاله درباره حقوق زن را بطور نمونه قسمی از توضیحاتش را درون این پست بطور نمونه قرار خواهیم داد
برای دریافت این مقاله حقوق زن در اسلام باید یه مقدار هزینه به سایت دانشکده ها پرداخت کنید
بعد از پرداخت اینترنتی لینک دانلود برای شما نمایان می شود و می توانید دانلود کنید و یه لینک دانلود دیگه به ایمیل شما ارسال خواهد شد
اگر مشکل با دانلود حقوق زن در اسلام را داشتید می توانید از طریق پیگیری سفارش اقدام کنید یا از طریق تلگرام با آیدی @daneshkadeha در تماس باشید.
موضوع:مقاله ای در خصوص بررسی حقوق زن در اسلام
مقدمه:
انسان از گذشته هاى دور تا به امروز در پى شناسايى حقوق خويش و در جهت تأمينو تضمين آن، همواره قربانى داده است.
پرداخت هزينههاى سنگين در اين راه بهتدريج جامعه بشرى را به سوى تنظيم و تدوين حقوق بشر هدايت نمود.
اعلاميههاى حقوق كه سابقه تدوين برخى از آنها به قرنها قبل بازمىگردد نمونهاى از تلاش انسان در اينراستا مىباشد
انسان همان موجودي است كه آفرينش وى در زيباترين شكل ممكن صورت پذيرفته و خداوند خود را نسبت به چنين آفرينشى تحسين نموده، وبرهمين اساس جايگاه شايسته و والاي او را موردتاكيدقراردادهاست.
(و لَقَد كرّمنا بَنى آدَمَ وَ حَملناهُم فى البرّ و البحر و رزقناهم من الطيّبات و فضّلناهم على كثيرٍ ممّن خلقنا تفضيلاً )
حقوق زن در اسلام بنابراين تنها انسان است كه تاج كرامت بر سر او نهاده شده، برترى او در جهان به روشنى اعلام گرديده و آنچه در آسمان و زمين است با اراده خداوندى در قبضه وى (انسان) قرار گرفتهاست.
در اين نگرش الهى بر خلقت انسان كه سه محور آفرينش ويژه، جايگاه ويژه و اقتدار ويژه اين موجود مورد توجه قرار مىگيرد، برخوردارى از حقوق ويژه نيز امرى طبيعى بوده به گونهاى كه بدون آن، ويژگيهاى سهگانه فوق معنا و مفهومى نخواهند داشت.
به تعبير دقيقتر، رابطه مستقيمى ميان گستره تواناييها و استعداد انسان با گستره و دامنه حقوق وى وجود دارد.
به هر ميزانى كه استعداد خدادادى اين موجود بيشتر باشد دامنه استحقاق او نيز گستردهتر خواهد بود.
به حكم آيه شريفه «يا ايّها النّاس انّا خلقناكُم من ذكرٍ و انثى و جَعَلناكُم شعوباً و قبائل لتعارفوا انّ اكرمَكم عند اللَّهِ اَتقاكم » جنسيت هرگز ملاك برترى و امتياز نبوده بلكه امتياز انسان چه زن و چه مرد بر اساس تقوا است. زن و مرد گرچه از دو جنس متفاوتند اما از نظر انسانيت با هم برابرند:
حقوق زن در اسلام
حقوق زن در اسلام «يا ايها النّاس اتقّوا ربّكم الذى خَلَقَكُم من نفسٍ واحدةٍ و خلق منها زوجها برابرى زن با مرد در اصل هويت انسانى، دليل برابرى آنان در ساير زمينههاى زندگى است از قبيل برابرى در كسب علم و دانش، برابرى در استقلال عمل و آزادى انتخاب، برابرى در اموراقتصادى وبرابرى درمجازاتها نظيرسرقت اين نمونهها نشانگر آن است كه زن و مرد در حيثيت و حقوق انسانى با يكديگر برابرند.
نكتهاى كه لازم است مورد توجه قرار گيرد فرق ميان تساوى و تشابه حقوق است.
تفاوتهاى فراوان زن و مرد از لحاظ جسمى ، روانى و احساسى سبب گرديده است، اسلام كه بر پايه فطرت انسانى ، حقوق خويش را وضع نموده است با عنايت به اين تفاوتها، حقوقى براى زن و حقوقى براى مرد قائل شود كه سرجمع آن برابرى و تساوى ميان آنان و نفى تبعيض جنسى است.
به تعبير شهيد مطهرى: «آنچه ميان طرفداران حقوق اسلامى از يك طرف و طرفداران پيروى از سيستمهاى غربى از طرف ديگر مطرح است مسأله وحدت و تشابه حقوق زن و مرد است نه تساوى حقوق آنها
كلمه «تساوى حقوق» يك مارك تقلبى است كه مقلّدان غرب بر روى اين رهآورد غربى چسبانيدهاند
حقوق زن در اسلام در نهضت عجولانهاى كه در كمتر از يك قرن اخير به نام زن و براى زن در اروپا صورت گرفت، زن كم و بيش حقوق زن مشابه با مرد پيدا كرد؛ اما با توجه به وضع طبيعى و احتياجات جسمى و روحى زن، هرگز حقوق مساوى با مرد پيدا نكرد، زيرا زن اگر بخواهد حقوق زن مساوى حقوق مرد و سعادتى مساوى سعادت مرد پيدا كند راه منحصرش اين است كه مشابهت حقوقى را از ميان بردارد.
براى مرد حقوقى متناسب با مرد و براىزن حقوقى متناسب با خودش قائل شود.»
علت تفاوتهاى حقوقى در امورى نظير ارث، طلاق، تعدد زوجات، ولايت، شهادت، قضاوت و امورى از اين قبيل را بايد در تفاوتهاى وجودى ميان اين دو جست و جو نمود.
با توجه به مطالب مذکور در اين مقاله سعی شده است تا مطالبي در خصوص وضعيت زنان در طول تاريخ و تفاوتهاي زنان و مردان در گذشته و حال و همچنين مطالبي پيرامون حقوق زن از منظر فقهي و حقوقي و در قسمتي ديگر از زاويه اجتماعي و… ارائه شود.
وضعيت زنان در جامعه عرب هنگام نزول قرآن
حقوق زن در اسلام عرب از همان زمانهاي قديم در شبه جزيره عربستان زندگي ميكرد، سرزميني بيآب و علف و خشك و سوزان، و بيشتر سكنه اين سرزمين، از قبايل صحرانشين و دور از تمدن بودند
و زندگيشان با غارت و شبيخون، اداره ميشد، عرب از يك سو، يعني از طرف شمال شرقي به ايران و از طرف شمال به روم و از ناحيه جنوب به شهرهاى حبشه و از طرف غرب به مصر و سودان متصل بودند
و به همين جهت عمده رسومشان رسوم توحش بود، كه در بين آن رسوم، احيانا اثرى از عادات روم و ايران و هند و مصر قديم هم ديده ميشد.
عرب براى زن نه استقلالي در زندگي قائل بود و نه حرمت و شرافتي، بله حرمتي كه قائل بود براى بيت و خاندان بود، زنان در عرب ارث نميبردند
و تعدد زوجات آن هم بدون حدي معين، جايز بود، همچنانكه در يهود نيز چنين است، و همچنين در مساله طلاق براى زن اختياري قائل نبود
و دختران را زنده به گور ميكرد، اولين قبيلهاي كه دستبه چنين جنايتي زد، قبيله بنو تميم بود، و به خاطر پيشامدي بود كه در آن قبيله رخ داد
و آن اين بود كه با نعمان بن منذر جنگ كردند، و عدهاي از دخترانشان اسير شدند كه داستانشان معروف است، و از شدت خشم تصميم گرفتند دختران خود را خود به قتل برسانند
و زنده دفن كنند و اين رسم ناپسند به تدريج در قبايل ديگر عرب نيز معمول گرديد، و عرب هر گاه دختري برايش متولد ميشد به فال بد گرفته و داشتن چنين فرزندي را ننگ ميدانست بطوري كه قرآن ميفرمايد:
“يتوارى من القوم من سوء ما بشر به” (1)
حقوق زن در اسلام يعنى پدر دختر از شنيدن خبر ولادت دخترش خود را از مردم پنهان ميكرد و بر عكس هر چه بيشتر داراي پسر ميشد(هر چند پسر خوانده) خوشحالتر ميگرديد، و حتي بچه زن شوهرداري را كه با او زنا كرده بود، به خود ملحق ماكرد و چه بسا اتفاق ميافتاد
كه سران قوم و زورمندان، بر سر يك پسري كه با مادرش زنا كرده بودند نزاع ميكردند، و هر يك آن پسررابراىخودادعامينمودند.
البته از بعضي خانوادههاي عرب اين رفتار هم سرزده، كه به زنان و مخصوصا دختران خود در امر ازدواج استقلال داده، و رعايت رضايت و انتخاب خود او را كرده باشند
كه اين رفتار از عرب، شبيه همان عادتي است كه گفتيم در اشراف ايرانيان معمول بود، و خود يكي از آثار امتيازطبقاتي در جامعه است.
رفتاری كه عرب با زنان داشت
تركيبي بود از رفتار اقوام متمدن و رفتار اقوام متوحش، ندادن استقلال به زنان در حقوق، و شركت ندادن آنان در امور اجتماعي
از قبيل حكومت و جنگ و مساله ازدواج و اختيار دادن امر ازدواج به زنان اشراف را از ايران و روم گرفته بودند، و كشتن آنان و زنده به گور كردن و شكنجه دادن را از اقوام بربري و وحشي اقتباس كرده بودند
پس محروميت زنان عرب از مزاياي زندگي مستند به تقديس و پرستش رئيس خانه نبود، بلكه از باب غلبه قوي و استخدام ضعيف بود.
و اما مساله”پرستش”در بين عرب اينچنين بود كه همه اقوام عرب(چه مردان و چه زنان) بت مىپرستيدند
و عقائدى كه در باره بت داشتند شبيه همان عقائدى است كه صابئين در باره ستاره و ارباب انواع داشتند، چيزى كه هستبتهاى عرب بر حسب اختلافى كه قبائل در هواها و خواستهها داشتند مختلف مىشد
ستارگان و ملائكه(كه به زعم ايشان دختران خدا هستند)را مىپرستيدند و از ملائكه و ستاره صورتهايى در ذهن ترسيم نموده و بر طبق آن صورتها، مجسمههائى مىساختند، كه يا از سنگ بود
و يا از چوب، و هواها و افكار مختلفشان به آنجا رسيد كه قبيله بنى حنيفه بطورى كه از ايشان نقل شده بتى از”خرما”، “كشك”، “روغن”، “آرد”و…درست كرده
و سالها آن را مىپرستيدند و آنگاه دچار قحطى شده و خداى خودراخوردند!.شاعرىدراين زمينه چنين گفت:
↓مقالات داغ در لینک زیر کلیک کنید
استرداد مجرمین
اكلتحنيفة ربها لم يحذروا من ربهم زمن التقحم و المجاعة سوء العواقب و التباعة
حقوق زن در اسلام قبيله بنى حنيفه در قحطى و از گرسنگى پروردگار خود را خوردند و نه از پروردگار خود حذر كردند، و نه از سوء عاقبت اين كار پروا نمودند!!
و بسا مىشد كه مدتى سنگى را مىپرستيدند، اما آنگاه كه به سنگ زيبائى مىرسيدند سنگ اول را دور انداخته و دومى را براى خدائى بر مىگزيدند، و اگر چيزى پيدا نمىكردند براى پرستش مقدارى خاك جمع نموده و گوسفند شيردهى مىآوردند و شيرش را روى آن خاك مىدوشيدند
و از آن گل بتى مىساختند و بلا فاصله به دور همان بت، طواف مىكردند! و زنان محروميت و تيرهبختىهائى كه در اين جوامع داشتند در دل و فكر آنان ضعفى ايجاد كرد، و اين ضعف فكرى اوهام و خرافات عجيب و غريبى در مورد حوادث و وقايع مختلف در آنان پديد آورد، كه كتب تاريخى اين خرافات و اوهام را ضبط كرده است.
و اين بود خلاصهاى از احوال زن در مجتمع انسانى در ادوار مختلف قبل از اسلام، و در عصرظهور اسلام
نتايجي كه از آنچه گفته شد بدين قرار است:
اول اينكه: بشر در آن دوران در باره حقوق زن دو طرز تفكر داشت، يكى اينكه زن را انسانى در سطح حيوانات بىزبان مىدانست، و ديگر اينكه او را انسانى پست و ضعيف در انسانيت مىپنداشت، انسانى كه مردان، يعنى انسانهاى كامل در صورت آزادى او از شر و فسادش ايمن نيستند، و به همين جهتبايد هميشه در قيد تبعيت مردان بماند، و مردان اجازه ندهند كه زنان آزادى و حريتى در زندگى خود كسب كنند، نظريه اول با سيره اقوام وحشى و نظريه دوم با روش اقوام متمدن آن روز مناسبتر است.
دوم اينكه: بشر قبل از اسلام نسبتبه زن از نظر وضع اجتماعى نيز دو
مطالب پیشنهادی
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.